استانبول کمتر دیده شده: محلهها و جاذبههای پنهان
وقتی اسم استانبول را میشنویم، تصویر ایاصوفیه، مسجد آبی، بازار بزرگ و خیابان استقلال به ذهنمان میآید. اما این شهر فقط همین چند نقطه شلوغ و معروف نیست. پشت کوچهها، در محلههایی که کمتر اسمشان شنیده شده، زندگی دیگری جریان دارد؛ جایی که گردشگران کمتری قدم میگذارند، ولی رنگ و بو و طعم واقعی استانبول را میشود آنجا پیدا کرد.
در این سفرنامه، از صبح تا شب با هم در استانبول میچرخیم، اما نه در مسیر همیشگی توریستها. میرویم جایی که صدای کفشهایمان در کوچههای سنگفرششده میپیچد، جایی که فروشندهها هنوز با دست اشاره میکنند، و کافهدار با دیدنمان یک فنجان چای مهمان میکند.
صبح در بالات (Balat)؛ محله رنگها
صبح زود از هتل بیرون میآیم و به سمت بالات میروم. این محله تاریخی در بخش اروپایی استانبول، پر از خانههای رنگارنگ، پلههای باریک و دیوارهای پر از گلدان است. اینجا زمانی مرکز زندگی یهودیان، یونانیها و ارمنیها بوده و هنوز هم ردپای آن فرهنگها در خیابانهایش دیده میشود.
قدم زدن در بالات، مثل ورق زدن یک آلبوم عکس قدیمی است. خانههای چوبی با بالکنهای کوچک، دیوارهای آجر قرمز، و مغازههای کوچک که پنجرهشان پر از نانهای تازه و بوی قهوه است.
در یکی از کافههای کوچک و قدیمی محله مینشینم و یک قهوه ترک سفارش میدهم. صاحب کافه مردی میانسال با سبیلهای پرپشت است که به محض شنیدن لهجهام، لبخند میزند و میپرسد از کجا آمدهام. این لحظههاست که سفر را خاص میکند.
فتِح (Fatih)؛ قلب قدیمی استانبول
چند قدم آنطرفتر، وارد محله فتح میشوم. اینجا بیشتر شبیه استانبول قدیم است تا شهر مدرن امروزی. زنان با لباسهای سنتی، مغازههای کوچک پارچهفروشی، و نانواییهایی که نان تازه را مستقیم از تنور بیرون میآورند.
بازار محلی فتح، یکی از مکانهایی است که کمتر گردشگری به آن سر میزند. اینجا همهچیز از ادویه و خشکبار گرفته تا لباس و ظروف مسی پیدا میشود، آن هم با قیمتی کمتر از بازار بزرگ. فروشندهها وقتی میبینند دوربین به دست داری، با لبخند ژست میگیرند.
ناهار در کاراکوی (Karaköy)؛ جایی برای نفس کشیدن
ظهر، به سمت کاراکوی میروم. این محله هم مدرن است و هم قدیمی؛ ساختمانهای صنعتی قدیمی حالا به گالریهای هنری، کافههای شیک و رستورانهای کوچک تبدیل شدهاند.
روی یکی از میزهای بیرونی کافه مینشینم و یک بالیک اکمک (ساندویچ ماهی معروف استانبول) سفارش میدهم. طعم ماهی تازه با نان نرم و سبزیجات، آنقدر خوشمزه است که هر لقمهاش آدم را به سکوت میبرد.
اگر اهل کشف کافهها هستید، پیشنهاد میکنم سری هم به لیست 20 رستوران و کافه برتر خیابان استقلال استانبول که باید امتحان کنید بزنید.
بعدازظهر در کادیکوی (Kadıköy)؛ سوی آسیایی استانبول
سوار کشتی میشوم و به سمت بخش آسیایی استانبول میروم. کادیکوی یکی از محلههایی است که هم برای محلیها و هم برای گردشگران خاص، بهشت واقعی محسوب میشود.
بازار ماهی کادیکوی، کوچههای پر از گرافیتی، کتابفروشیهای کوچک و کافههای هنری، این محله را خاص کردهاند. مردم اینجا آرامتر راه میروند و فضای زندگی کمتر شبیه شتابزدگی بخش اروپایی است.
یک بستنی سنتی ترکی با طعم شاهتوت میخرم و در کنار اسکله، به رفت و آمد کشتیها نگاه میکنم.
غروب در اسکودار (Üsküdar)؛ جادوی برج دختر
از کادیکوی با اتوبوس به اسکودار میروم. اینجا جایی است که میتوان یکی از زیباترین غروبهای استانبول را دید. برج دختر مثل یک نگین وسط آب میدرخشد و آسمان، رنگهای نارنجی و صورتی را به آب هدیه میدهد.
روی نیمکت مینشینم، دوربینم را روی سهپایه میگذارم و تا آخرین لحظه نور، عکس میگیرم.
شب در بیاوغلو (Beyoğlu)؛ زندگی بعد از تاریکی
برای پایان روز، دوباره به بخش اروپایی و محله بیاوغلو میروم. اما اینبار به جای خیابان استقلال شلوغ، کوچههای فرعی را انتخاب میکنم. رستورانهای کوچک با موسیقی زنده، چراغهای زرد و میزهایی که تا نیمهشب پر از خنده و گفتوگو هستند.
یک ظرف مزه (پیشغذاهای ترکی) سفارش میدهم و آرامآرام روزم را مرور میکنم.
جمعبندی
استانبول کمتر دیدهشده، شهری متفاوت است؛ شهری که پشت ساختمانهای معروف و خیابانهای شلوغ پنهان مانده. اگر وقت بگذارید و از مسیرهای معمولی خارج شوید، داستانهای تازهای پیدا میکنید که در هیچ راهنمای گردشگری نوشته نشدهاند.