استانبول - تفریح و گشت و گذار در استانبول

معرفی بهترین جاهای دیدنی ترکیه و استانبول

استانبول - تفریح و گشت و گذار در استانبول

معرفی بهترین جاهای دیدنی ترکیه و استانبول

سفرنامه استانبول: از سپیده‌دم تا نیمه‌شب

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۵۶ ب.ظ

استانبول شهری‌ست که هیچ‌وقت نمی‌خوابه. شهری که حتی قبل از بیدار شدن خورشید، نفس می‌کشه، بوی نان تازه در کوچه‌هایش می‌پیچه و صدای موج‌های بسفر آرام آرام از دور می‌آید. این سفرنامه، روایت یک روز کامل در این شهر است — از لحظه‌ای که آسمان رنگ آبی روشن می‌گیرد تا وقتی چراغ‌های شب روی پل‌ها و خیابان‌ها روشن می‌شوند.

سپیده‌دم در بسفر؛ آرامش قبل از هیاهو

ساعت پنج و نیم صبح است. هنوز هوا نیمه‌تاریک است و خیابان‌ها خلوت. از هتل بیرون می‌آیم، هوا خنک و نسیم ملایمی از سمت دریا می‌وزد. مقصد من اسکله کاراکوی است، جایی که می‌توان طلوع خورشید را روی آب دید.

بندر آرام است. صدای آرام موج‌ها با صدای زنجیر قایق‌ها ترکیب شده. کم‌کم، خط باریکی از نور طلایی در افق پدیدار می‌شود و آسمان، رنگ آبی تیره‌اش را با صورتی و نارنجی عوض می‌کند. لحظه‌ای که خورشید از پشت تپه‌های آسیایی استانبول بالا می‌آید، هر عکاسی حاضر است هزار بار شاتر بزند.

نزدیک اسکله، فروشنده‌ای بساط سیمیت (نان کنجدی سنتی ترکیه) را پهن کرده. یک لیوان چای داغ می‌گیرم و با نان گرم در دست، به طلوع خیره می‌شوم. همین لحظه ساده، آغاز روزی‌ست که پر از اتفاقات تازه خواهد بود.

صبحگاه تاریخی؛ سلطان احمد و ایاصوفیه

بعد از صبحانه مختصر، راهی منطقه سلطان احمد می‌شوم. هنوز ساعت ۸ نشده و خیابان‌ها به‌قدری خلوت هستند که می‌توان زیبایی بناها را بدون ازدحام دید.

ایاصوفیه با شکوه و عظمتش روبه‌رویم ایستاده. نمای آجری و گنبد عظیمش، با نور ملایم صبحگاهی، حال و هوای خاصی دارد. چند قدم آن‌طرف‌تر، مسجد آبی یا سلطان احمد با شش مناره‌اش، جلوه‌ای آرام و باشکوه دارد.

در این ساعات اولیه، ورود به این مکان‌ها بدون صف‌های طولانی ممکن است. داخل مسجد، فرش‌های فیروزه‌ای و کاشی‌کاری‌های ظریف آدم را به دنیایی دیگر می‌برند.

 

میان‌روز در بازار بزرگ؛ رنگ، صدا و عطر

ساعت حدود ۱۰ صبح است و مقصد بعدی من بازار بزرگ (Grand Bazaar) است؛ یکی از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین بازارهای سرپوشیده جهان. ورود به این بازار شبیه وارد شدن به یک دنیای دیگر است:

  • رنگ فرش‌های دستباف

  • بوی ادویه و چای

  • صدای فروشندگان که با مهارت، مشتریان را دعوت می‌کنند

اینجا جایی است که می‌توان هم خرید کرد و هم فقط تماشا. چای سیب، ادویه‌های رنگارنگ، ظروف مسی و صنایع دستی، چشم‌ها را خیره می‌کند.

بعد از کمی گشت، یک فنجان قهوه ترک سفارش می‌دهم و روی صندلی چوبی می‌نشینم. مزه تلخ و غلیظش، انرژی تازه‌ای برای ادامه روز می‌دهد.

 

ناهار در قلب خیابان استقلال

با تراموا به میدان تکسیم می‌روم و از آنجا وارد خیابان استقلال می‌شوم. شلوغی و زنده بودن این خیابان در هر ساعت روز دیدنی است. ساختمان‌های قدیمی، مغازه‌های مدرن، و هنرمندان خیابانی که با سازهایشان فضا را پر کرده‌اند.

ناهار را در یکی از رستوران‌های معروف این خیابان می‌خورم: کباب ترکی با برنج و سالاد تازه. طعم گوشت آبدار و نان تازه پخته شده، بهترین سوخت برای ادامه گردش است.

(اگر اولین بار است به استانبول می‌آیید، پیشنهاد می‌کنم حتماً اولین سفر به استانبول را بخوانید تا با نکات مهم و مسیرهای پیشنهادی آشنا شوید.)

 

بعدازظهر آرام؛ سفر با کشتی در بسفر

ساعت حدود ۴ بعدازظهر است و بهترین زمان برای یک سفر کوتاه دریایی. از اسکله امینونو سوار کشتی می‌شوم. نسیم دریا، صدای مرغ‌های دریایی، و مناظر دو سوی بسفر، ترکیبی است که آدم را در لحظه غرق می‌کند.

از پنجره کشتی، کاخ دلماباغچه، برج دختر و محله‌های ساحلی دیده می‌شوند. بعضی مسافران چای سفارش داده‌اند و بعضی دوربین‌هایشان را رها نمی‌کنند.

 

غروب؛ جادوی نور بر شهر

وقتی به اسکله برمی‌گردم، آسمان در حال تغییر رنگ است. از پل گالاتا بالا می‌روم و منظره غروب را تماشا می‌کنم. آفتاب، پشت گنبدها و مناره‌ها پنهان می‌شود و سایه‌های طولانی روی آب می‌افتد.

ماهیگیرها هنوز روی پل هستند و صدای انداختن قلاب‌ها در آب، با صدای موتور قایق‌ها مخلوط می‌شود.

 

شب‌نشینی استانبول؛ زندگی بعد از تاریکی

شب که می‌شود، استانبول تازه جان می‌گیرد. دوباره به خیابان استقلال برمی‌گردم، اما این‌بار همه‌چیز با نور نئون و صدای موسیقی زنده آمیخته است. رستوران‌ها و کافه‌ها پر از مردم محلی و گردشگرند.

برای شام، یک پیده (نوعی پیتزای ترکی) با پنیر کشدار و سبزیجات سفارش می‌دهم. بعد از شام، کمی در خیابان‌ها قدم می‌زنم و به ویترین‌های رنگارنگ نگاه می‌کنم.

ساعت نزدیک نیمه‌شب است و روز من در استانبول به پایان می‌رسد. شهری که از سپیده‌دم تا نیمه‌شب، در هر لحظه‌اش چیزی تازه برای ارائه دارد.

 

جمع‌بندی

این یک روز کامل در استانبول بود؛ روزی که با طلوع در بسفر آغاز شد و با چراغ‌های خیابان استقلال تمام. اگر شما هم برنامه سفر دارید، سعی کنید شهر را از صبح زود تا نیمه‌شب تجربه کنید، چون هر ساعتش چهره‌ای تازه از این شهر شگفت‌انگیز را نشان می‌دهد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۵/۲۰
طهران بلاگ

رستوران

نظرات  (۱)

۲۰ مرداد ۰۴ ، ۲۳:۴۹ شبکه اجتماعی ویترین

سلام علیکم
از جنابعالی درخواست می کنم جهت انتشار یادداشت‌ها، صفحه خود را در شبکه اجتماعی ویترین نیز ایجاد کنید.
خوشحال میشوم نظر یا پیشنهادتان را نیز راجع به ویترین دریافت کنم
دریافت از بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

با سپاس 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی